آریسا و آریاآریسا و آریا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

آریسا و آریا نانازای مامان و بابا

دومین نوروز آریسا و آریا (سال 1392)

سلام به دو تا فرشته مامان آریسا جون و آریا جون لحظه بسیار قشنگی بود لحظه تحویل سال چون دو شما دوتا کنارمون بودین دومین ساله که شما دوتا رو در کنار هفت سین خونه مون داریم خدایا تو رو سپاس می گویم از اینکه شادیمون رو کامل کردی وفقط سلامتی  و شادابی دوتا گلم و باباشون رو از تو می خوام اما امسال یه فرق با سال قبل داشت سال قبل شما دوتا کوچولول بودین و مامان از روز قبل سفره  هفت سین رو روی میز چید و همه چی رو کامل سر سفره گذاشت ولی امسال شما دوتا وروجک دیگه         نمی گذاشتین روی میز بچینم واسه همین 5 دقیقه مونده بودکه سال تحویل بشه هفت سین رو روی میز چیدم و 5 دقیقه که از تحویل سال گذشت اونو ج...
30 اسفند 1391

تحویل سال 1392

ماهي و تنگ بلور سکه و سبزه و آب نرگس و جام شراب باز هم شادي عيد آرزوهاي سپيد باز ليلاي بهار باز مجنوني بيد باز هم رنگين کمان باز باران بهار باز گل مست غرور باز بلبل نغمه خوان باز رقص دود عود باز اسفند و گلاب باز آن سوداي ناب کور باد چشم حسود باز تکرار دعا يا مقلب القلوب يا مدبر النهار حال ما گردان تو خوب راه ما گردان تو راست باز نوروز سعيد باز هم سال جديد باز هم لاله عشق خنده و بيم و اميد عید شما مبارک   ...
30 اسفند 1391

خونه تكوني آريسا و آريا

سلام جوجه هاي قشنگم حالا كه همگي دارن براي سال جديد خودشونو آماده مي كنن تصميم گرفتم به آريسا جون و آريا جون كمك كنم تا دستي به سر روي خونه اشون بكشم و تغيير و تحولي توي وبلاگشون بدم  قالب وبلاگ رو متناسب با نورورز انتخاب كردم تا حال و هواي عيد رو پيدا كنه در اين روزهاي پاياني سال 1391 اريسا جونم بيمار شده و الان دو سه روزه كه لب به غذا نزده و مدام تب مي كنه ديروز بابا رامين بردش دكتر كه گفته بود سرماخوردگي ويیروسيه و تا 4 روز تب مي كنه  الهي بميرم برات دخترك نازم سه شبه كه اصلا درست نخوابيدي و همش ناله مي كني اميدوارم امروز رو به بهبودي بري و براي فردا كه تحويل سال 1392 هستش آماده بشي داداش گلش آريا جون  خدارو شكر تا ال...
29 اسفند 1391

آريا و آريسا درحال تكامل

سلام و صدسلام به دوتا فرشته قشنگ مامان خيلي وقته نتوانستم بيام و براتون بنويسم منو ببخشين طلاهاي مامان آخرين روزهاي سال 1391 هم داره به پايان ميرسه و سال جديد شروع ميشه اين دومين نوروزي هست كه با شما دوتا آغاز مي كنيم اميدوارم سال هاي بسياري رو در كنار شما دوتا گلم داشته باشيم آريسا جون اين روزا خيلي بانمك و البته شيطون شدي و كلي كاراي جديد ياد گرفتي  داداش آريا هم خيلي بانمك شده و دوتايي خيلي باهم بازي مي كنين و هميشه اريسا براي انجام كاري پيشقدم ميشه و آريا هم به دنبالش آخه آريا خيلي محتاطه و همينجوري دست به كاري نمي زنه ولي آريسا اهل ريسك كردنه و مي خواد همه چي رو امتحان كنه چه خوب و چه بد . آريسا به ميز آرايش مامان خيلي علاق...
20 اسفند 1391

اوضاع و احوال آريسا

سلام طلاهای مامانی آریسا خانمم سومین دندون قشنگت هفته گذشته وقتی که رفته بودیم بم خونه مامان بزرگ سرزد بیرون و دیروز هم چهارمیش رو دیدم که داره میاد بیرون برای همینه که چند شبه خیلی بی قراری می کنی و اصلا خواب نمی ری در مجموع تا حالا دو تا دندون  پايين و دو تا بالا داري و همچنين ديگه خودت يلند ميشي مي ايستي و كلي هم ذوق مي زني آريا خان  تو هم خيلي شيطون و بانمك شدي و هميشه هرجا كه اريسا ميره تو هم باهاش ميري و تنهاش نمي زاري قربونتون برم كه اينقدر همديگرو دوست دارين وقتي كه دوتايي از خواب بيدار ميشين كلي براي هم ذوق مي زنين و سريع ميرين پيش همديگه بقیه عکسها رو در ادامه مطلب ببینید: ...
1 اسفند 1391

مسافرت بم

هفته گذشته برای مراسم مادربزرگ رفتیم بم شما دوتا خیلی وقت بود نرفته بودین و برای همین خاطر به محضی که جای شلوغ می بردمتون کلی گریه می کردین مخصوصا تو آریا خیلی به مامان چسپيده بوديو توي يك هفته اي كه اونجا بوديم آريا اصلا مامانشو ول نمي كردو مدام دنبال مامان بود هواي خيلي خوبي بود و بعد از مراسم تصميم گرفتيم بيشتر بمونيم فقط به خاطر شما دوتا كه افتاب بگيرين  و کیف کنین چند تا عكس هم توي خونه باغ بابا بزرگ گرفتين كه توي ادامه مطلب مي ذارم آریا و آریسا بغل بابابزرگ و مامان بزرگ اینم یه عکس دیگه توی حیاط خونه بابابزرگ ...
1 اسفند 1391
1